یکشنبه, 11 می, 2025
تماس با ما
درباره ما
تقویم ایرانی...

Shahrvand Dallas
Advertisement
بی نتیجه
همه نتایج جستجو
  • خانه
  • اخبار و گزارش
    • اخبار و گزارش
    • تجارت و کسب و کار
    • تکنولوژی
    • جهان
    • سیاست
    • علم
    • آمریکا
  • مقالات
  • ودیو
  • فرهنگ
    • فرهنگ
    • داستان
    • ادبیات
    • شعر
    • طنز
    • فیلم
    • موسیقی
    • نقاشی
    • هنر
  • گوناگون
  • رویدادها
  • تماس و اشتراک
    • تماس و اشتراک ایمیل
    • درباره شهروند
    • آرشیو مطالب
  • نیازمندیها
  • آگهی ها
بی نتیجه
همه نتایج جستجو
  • خانه
  • اخبار و گزارش
    • اخبار و گزارش
    • تجارت و کسب و کار
    • تکنولوژی
    • جهان
    • سیاست
    • علم
    • آمریکا
  • مقالات
  • ودیو
  • فرهنگ
    • فرهنگ
    • داستان
    • ادبیات
    • شعر
    • طنز
    • فیلم
    • موسیقی
    • نقاشی
    • هنر
  • گوناگون
  • رویدادها
  • تماس و اشتراک
    • تماس و اشتراک ایمیل
    • درباره شهروند
    • آرشیو مطالب
  • نیازمندیها
  • آگهی ها
Shahrvand Dallas
Shahrvand Dallas
بی نتیجه
همه نتایج جستجو

جزیره‌ی سرگردانی، نوشته ژیلا واله

شنبه, 6 ژانویه, 2024
جزیره‌ی سرگردانی، نوشته ژیلا واله
Share By EmailShare on FacebookTelegram Channel

جزیره‌ی سرگردانی

ژیلا واله

کرانه‌ی سفیدی از صدف و مرجان های خرد شده، میزبان اقیانوسی‌ است از تلاقی رنگ‌ها. جایی آبی، جای دیگر سبز زمردی، گوشه‌ای فیروزه‌ای، و آن دورترها، آن‌جا که زمین آبی به آسمان می‌رسد، رقابتی است بی‌نظیر. دو نقاش، قلم از یک‌دیگر می‌ربایند. هر یک نقشی می‌زند، یکی بر آبی آب و دیگری بر آسمان. در این میان، جنگل استوایی، با درخت‌های پهن برگ و انبوه، سبزینگی دل‌ربایی در پهنه‌ی دیدت می‌گستراند. و تو، چشمانت در پی این همه زیبایی، از چشم‌خانه‌ گریخته و حریصانه به  شکار می‌رود. در پستوی ذهن آن‌چه را به تاراج برده، تلنبار می‌کند.

-اینجا بس که قشنگه آدم فراموش می‌کنه روی کره‌ی زمینه.

-یعنی کجاست، تو ماهه یا شاید مریخ؟

-نه، توی بهشت! راستی بهشت این‌قدر قشنگه؟

-آره، زمین همه جاش می‌تونه مثل بهشت باشه. بستگی به خودت داره که جهنم‌اش نکنی.

– من سعی کرده‌ام تا اونجا که می‌تونم برای خودم زندگی خوبی بسازم، ولی نمی‌دونم چرا همیشه یه چیزی خرابش می‌کنه.

-چی مثلا؟ اون دوتا دختر نوجوون مشکلتن؟

-آره، درست زدی به خال!

خورشید صبح‌گاهی، نور زرد و درخشان‌اش را بر جزیره‌ای ارام و دور افتاده‌ بر روی مدار استوا، سخاوت‌مندانه می‌پاشد. اینجا چهار فصل یک شکل دارند. حتی روزهای سال، همه با هم برابرند. انگار زندگی در صحنه‌ای زیبا از یک نمایش‌‌نامه‌ی ملال انگیز، تکرار می‌شود.

-شما مهشید خانومو ندیدین. باز در باز مونده، از توی اتاق فرار کرده.

-نه ندیدمش. حتما رفته توی اون سوراخی، جای همیشه‌گیش.

-اون‌جا نبود.

-پس حالا یه جای دیگه برای قایم شدن پیدا کرده. بقیه کجان؟ اونام دارن دنبال مهشید خانوم می‌گردن؟

-آره، همه دنبالشن.

-ولی قایق‌ران با ده تا مسافر دیگه، توی آفتاب یک ربعه که منتظره. مگه گشت روی آب را فراموش کردین.

-بیاین کمک. اول باید مهشید خانومو پیدا کنیم.

مهشید خانوم گربه‌ی ملوس و سفید خانواده‌ی نقره ‌فروش ، هر روز از اتاق فرار می‌کند. همه‌‌ی اعضای خانواده، به هم‌راه کارکنان اقامت‌گاه، باید هر گوشه‌ای را بکاود، تا این گربه‌ی عاصی را پیدا کرده، به اتاق ۱۲۳ باز گرداند، و این کار باعث تاخیر در برنامه‌ی تورهای گردشی  متل می‌شود. در این میان آقای نقره ‌فروش  خیلی به خودش فشار می‌آورد، تا در مقابل مهمانان دیگر این‌ اقامت‌‌گاه، خون‌سردی خود را از دست ندهد. آنها هر یک به زبان خود، چیزهایی گفته، با نگاه‌های تحقیرامیز، ورود او و خانواده‌اش به قایق گردشی را پاسخ می‌دهند. او هم در حالی که کلاه و عینک آفتابی، نیمی از صورتش را پوشانده، زیر لب  جواب‌شان را می‌دهد. غرورش اجازه نمی‌دهد این تحقیرها را که از نظر او، تنها برای نیم ساعت تاخیر است، بی‌جواب بگذارد.

آقای نقره ‌فروش  پس از طلاق همسرش، ماندن در شهر و دیار اجدادی، برایش نا‌ممکن شد. نه این‌که خودش نا‌سازگاری با آن دیار داشته باشد. مشکل دو دختر نوجوانش بودند. به ویژه پس از مهاجرت همسر سابق‌اش به کانادا. دخترها با دیدن عکس‌های مادر‌شان، با گیسوان افشان و لباس‌های رنگا‌رنگ در فیس‌بوک، بد جوری هوای خارج به سرشان زده بود.

-مامان وارد دانشگاه شده. یک کار نیمه وقتم گرفته. اگه عکس‌هاشو ببینی چقدر خوشگل شده!

-چند بار بهت بگم دیگه نمی‌خوام در باره‌ی اون چیزی بشنوم.

-آره، نمی‌خوای زندگی راحت اون‌جا رو قبول کنی. مارو این‌جا نگه داشتی که بپوسیم. سال دیگه که هجده سالم شد، می‌ذارم می‌رم. می‌رم پیش مامان.

این حرف‌ها برای آقای نقره ‌فروش  خیلی سنگین بود. به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن دخترها نبود. یعنی غرورش اجازه نمی‌داد که آن‌ها مادر را به‌او ترجیح دهند. همه گونه رفاه برای‌شان تامین می‌کرد. بی‌اندازه پول خرج‌شان می‌کرد. ولی این‌ها راضی کننده نبود. به ناچار، تصمیمش را گرفت. یک کشور کوچک روی خط استوا، با طبیعتی زیبا پذیرای او بود. با یک سرمایه‌گذاری کوچک، اقامت بیست ساله گرفت.

-خوبی طبیعت اینه که شیله‌پیله توی کارش نیست. اگه آفتابیه، اگه بارونیه، خودشه. اگه خشم داره نشون می‌ده، با زلزله، آتش‌فشان، سیل. ولی آدم‌ها، خودشون رو اونی که هستن نشون نمی‌دن. باید فکر و احساسشون رو بخونی.

-آره، من اشتباه کردم. فکر کردم بیام اینجا خیلی چیزا درست می‌شه. ولی حالا می‌فهمم اون منو برای مراقبت از دختراش این‌جا آورده.

-حالا که دیر نشده. تو خوشگلی، جوونی. برو. از زندگیت بیرونش کن. برای خودت زندگی بساز.

-نمی‌تونم برگردم. توی کشور خودم، نه خوشی دارم نه دل‌خوشی

میمون بازی‌گوش، از روی درخت نارگیل بر روی نرده‌های ایوان اتاق آقای نقره ‌فروش می‌پرد. دیگر نارگیل‌های تازه‌ی درخت به دهانش مزه‌ای ندارد. به سرعت یک پاکت باز شده‌ی چیتوز را که از شب قبل  روی میز جامانده بر‌می‌دارد. همان‌جا شروع به خوردن می‌کند. با سروصدا و فریاد در اتاق باز می‌شود. میمون هراسان، با بسته‌ی خوراکی به روی درخت می‌پرد.

مهشید خانم با سرعت خود را از اتاق بیرون می‌اندازد و پا به فرار می‌گذارد. پشت سرش، دختر جوان و خوشگلی که زن صیغه‌ای آقای هل فروش است، با وضع آشفته‌ای بیرون می‌آید. درون اتاق به میدان جنگ شبیه است. بوی زننده‌ی ادرار گربه حال آدم را به هم می‌زند. جا‌به‌جا بر روی زمین، ماسه و خاک نرم مخصوص قضای حاجت گربه، با لباس و کفش در هم آمیخته‌ است. دخترها با لباس خواب، بر روی تخت‌هاشان نشسته، گریه می‌کنند. آقای نقره فروش، سیگاری روشن می‌کند و بیرون می‌آید. تلفن‌ دستی‌اش زنگ می‌زند. وکیل‌اش است. می‌گوید فردا باید در دادگاه حاضر شود. ‌شرکت در دادگاه در یک کشور بیگانه، برای رسیدگی به پرونده‌ی قاچاق یک چمدان سیگار که دو هفته‌ی پیش به دست ماموران گمرک فرودگاه از آقای نقره فروش کشف شد.

برچسب: داستان
Shahrvand Magazine
مطلب قبلی

چگونه خدا مُرد، داستانی از شهناز البرزى

مطلب بعدی

«توی پستو»، داستانی از آذر نوری

مطلب بعدی
«توی پستو»، داستانی از آذر نوری

«توی پستو»، داستانی از آذر نوری

برچسب‌ها

America (5) coronavirus (21) covid-19 (19) Law (17) video (13) آمریکا (10) آژانس (4) آگهی ویژه (9) اتحادیه‌ی اروپا (6) اعتراض (26) اعصاب و روان (5) اقتصاد (8) انقلاب (5) ایران (63) بیماری (9) جامعه (5) جمهوری اسلامی (7) جنگ (4) جهان (4) حقوق بشر (11) حقوق زنان (7) داستان (51) دفتر حقوقی (4) دکتر (5) رستوران (5) زن (5) زن-زندگی-آزادی (13) زنان (7) زندانیان (6) سرمایه‌داری (4) سلاح هسته ای (6) سلامتی (18) سیاست (50) شعر (11) قانون (14) مالیات (5) مبارزه (4) مشاور املاک (11) موسیقی (4) نقاشی (5) هنر (5) ویدیو (14) ویروس (12) کرونا (19) یوگا (4)
  • روند بازدید مطالب
  • Comments
  • جدیدترین مطالب
ممنوعالخروجی خانواده همسر علی کریمی در ایران؛ افشای اسناد محرمانه اطلاعات سپاه

ممنوعالخروجی خانواده همسر علی کریمی در ایران؛ افشای اسناد محرمانه اطلاعات سپاه

چهارشنبه, 17 می, 2023

سوپرمارکت و رستوران شهرزاد

پنج‌شنبه, 10 فوریه, 2022
شورتک‌ها  – داستانی از مریم صدیق

شورتک‌ها  – داستانی از مریم صدیق

یکشنبه, 30 جولای, 2023

دکتر فریبا پژوهی،‌ متخصص زنان و زایمان

پنج‌شنبه, 10 فوریه, 2022

به اندازه یک پاکت سیگار- داستانی از علی شباب

دیوار-داستانی از سامانتا بهادری

نغمه نی – شعری ازمحمد بحرانی

اشعاری ازسهیلا بحرانی شریف

ناتو بزرگترین رزمایش خود از زمان جنگ سرد را با ۹۰ هزار سرباز برگزار می کند

ناتو بزرگترین رزمایش خود از زمان جنگ سرد را با ۹۰ هزار سرباز برگزار می کند

پنج‌شنبه, 4 آوریل, 2024
«شاخ  »، داستانی از  مادح نظری

«شاخ »، داستانی از  مادح نظری

سه‌شنبه, 5 مارس, 2024
«شاخ  »، داستانی از  مادح نظری

«آیه‌ها »، داستانی از  انوشه رحیمی

یکشنبه, 3 مارس, 2024

«ماه طلا »، داستان کودکان، سولماز سلیمان‌زاده

پنج‌شنبه, 29 فوریه, 2024

به ما بپیوندید

برای دریافت اخبار و اطلاعات، میتوانید بسادگی در زیرعضو لیست ایمیلی ما بشوید. اگر مایل به لغو اشتراک هستید، گزینه لغو اشتراک را انتخاب کنید

لیست نوشتارهای اخیر

ناتو بزرگترین رزمایش خود از زمان جنگ سرد را با ۹۰ هزار سرباز برگزار می کند

«شاخ »، داستانی از  مادح نظری

«آیه‌ها »، داستانی از  انوشه رحیمی

«ماه طلا »، داستان کودکان، سولماز سلیمان‌زاده

«عدد π»، داستانی از آریو فرخ پژوه

سوئد: یک شهروند ایرانی-سوئدی بالای ۶۰ سال در ایران بازداشت شده است

اوپک: نفت ایران در سال ۲۰۲۳ با ۱۷ درصد افت قیمت فروخته شد

«ترافیک بعدازظهر»، داستانی از مهنوش ریاحی

نشریه شماره ۱۱۷۰ شهروند منتشر شد.

«توی پستو»، داستانی از آذر نوری

جزیره‌ی سرگردانی، نوشته ژیلا واله

چگونه خدا مُرد، داستانی از شهناز البرزى

مورچه و شهاب سنگ

گلپا خواننده سرشناس ایران درگذشت

عرق  – داستانی از مادح نظری

دست‌های بچه‌های کثیف – مترجم: زهره واعظیان

مرگ یک کلیمی ایرانی در زندان اوین؛ میلر: او شهروند آمریکا نبود.

سیزده زندانی سیاسی منتقل شده به زندان قزلحصار، «تماس و ملاقات ممنوع» شدند

قوه قضائیه تبرئه نیلوفر حامدی و الهه محمدی از اتهام همکاری با «دولت متخاصم» را تکذیب کرد

بیش از حد به خودتان شک میکنید؟ دو ترفند ساده برای خلاص شدن از شک و تردید به خود

Shahrvand Dallas

جستجوی مطالب سایت

بی نتیجه
همه نتایج جستجو

آرشیو مطالب

ما را در فضای مجازی دنبال کنید

مرور مطالب بر اساس دسته بندی

  • آگهی
  • آمریکا
  • اخبار و گزارش
  • ادبیات
  • تجارت و کسب و کار
  • تکنولوژی
  • جهان
  • داستان
  • سرگرمی
  • سفر
  • سلامتی
  • سیاست
  • شعر
  • علم
  • غذا
  • فرهنگ
  • فیلم
  • گوناگون
  • مقالات
  • موسیقی
  • نشریه شهروند
  • نقاشی
  • هنر
  • ودیو
  • ورزش

به ما بپیوندید

برای دریافت اخبار و اطلاعات، میتوانید بسادگی در زیرعضو لیست ایمیلی ما بشوید. اگر مایل به لغو اشتراک هستید، گزینه لغو اشتراک را انتخاب کنید

برچسبهای اخیر

America (5) coronavirus (21) covid-19 (19) Law (17) video (13) آمریکا (10) آژانس (4) آگهی ویژه (9) اتحادیه‌ی اروپا (6) اعتراض (26) اعصاب و روان (5) اقتصاد (8) انقلاب (5) ایران (63) بیماری (9) جامعه (5) جمهوری اسلامی (7) جنگ (4) جهان (4) حقوق بشر (11) حقوق زنان (7) داستان (51) دفتر حقوقی (4) دکتر (5) رستوران (5) زن (5) زن-زندگی-آزادی (13) زنان (7) زندانیان (6) سرمایه‌داری (4) سلاح هسته ای (6) سلامتی (18) سیاست (50) شعر (11) قانون (14) مالیات (5) مبارزه (4) مشاور املاک (11) موسیقی (4) نقاشی (5) هنر (5) ویدیو (14) ویروس (12) کرونا (19) یوگا (4)
  • خانه
  • اخبار و گزارش
  • مقالات
  • ودیو
  • فرهنگ
  • گوناگون
  • رویدادها
  • تماس و اشتراک
  • نیازمندیها
  • آگهی ها

© 2019 مجله شهروند دالاس

بی نتیجه
همه نتایج جستجو
  • خانه
  • اخبار و گزارش
    • اخبار و گزارش
    • تجارت و کسب و کار
    • تکنولوژی
    • جهان
    • سیاست
    • علم
    • آمریکا
  • مقالات
  • ودیو
  • فرهنگ
    • فرهنگ
    • داستان
    • ادبیات
    • شعر
    • طنز
    • فیلم
    • موسیقی
    • نقاشی
    • هنر
  • گوناگون
  • رویدادها
  • تماس و اشتراک
    • تماس و اشتراک ایمیل
    • درباره شهروند
    • آرشیو مطالب
  • نیازمندیها
  • آگهی ها

© 2019 مجله شهروند دالاس