نوجوان و جوان که باشید تصور می کنید که وقتی دیگران صحبت از تجربه میکنند از چیزهایی انتزاعی صحبت میکنند. اما وقتی به تجربه ها بی اعتنایی میکنید و خودتان میخواهید در زندگی و کار با آزمون و خطا مسیر را پیدا کنید به نقطه می رسید که ایمان می آورید اگر در پیرامون شما کسی بود که نکات کلیدی را به شما گوشزد میکرد، اینقدر اذیت نمی شدید و آزار نمی دید. در این نوشته ۷ تجربه مهم را که برای همه کاربرد دارند، با هم مرور میکنیم:
۱- آن گام کلیدی را که میدانید درست است بردارید و منتظر فرصت مناسب نباشید:
یکی از خطاهای بزرگ این است که می دانید که زندگی تان نیاز به یک تغییر دارد. مثلا کار فعلی تان شما را به جایی نمی رساند و سودی به جز افسردگی ندارد. مای ههای کوچک کردن به یک کار جدید را دارید، اما منتظرید تا «وقتش برسد. » «بگذارید این وسیله را بخرم و فلان سفر را بروم، بعد سر فرصت، اقدام می کنم. » یک بار چشم بر هم می گذارید و می بینید در یک کار یا زندگی بیهوده، سا لها دارید دست و پا می زنید!
۲- خوشبختی و شادی را در چیزهای کوچک جستجو کنید
جامعه تعاریف و قرارهای پیچیده ای از خوشبختی دارد. مثلا آشکار یا در لفافه به شما می گوید که هفت درس بزرگ زندگی که باعث شدند در مورد زندگی ام تجدید نظر کنم در صورتی که از طریق فلان کار به مقدار معینی پول برسید یا ازدواج کنید با بچه داشته باشید، خوشبخت هستید و خارج اینها شما خیلی با خوشبختی فاصله دارید. بنابراین بسیار پیش می آید که شما در درون خوشحال هستید و هدفدار حرکت م یکنید، منتها چون م یبینید که اطراف پیرامون شما با ایما و اشاره به نگو نبختی شما م یکنند و مرتب شما را با افراد دیگری که چه بسا واقعا خوشبخت نیستند، مقایسه م یکنند، افسرده و پر از تشویش می شوید. خوشبختی می تواند به سادگی یک سفر کوتاه، یک خرید کوچک، تماشای یک فیلم بدون دغدغه، یک جلسه ورزش با دوستان و سرانجام رساندن یک ایده بکر باشد.
۳- دو صد گفته، چون نیم کردار نیست!
رؤیاپردازی و خود را در قله تصور کردن و توانایی تجسم خلاق چیز خوبی است. اما همه اینها چه سودی دارند، اگر شما اصلا نجنبید و حرکتی به خود ندهید؟
۴- ارزش شما در دشوار یها محک میخورد مسیر هموار را که هر کسی میتواند طی کند.
اگر بیوگرافی آدمهای بزرگ را بخوانید م یبینید که مثلا هیچ مؤسس شرکت بزرگ فناورانه ای نبوده که بدون سا لها رنج برای زایش یک ایده، بدون اینکه سال ها مورد استهزا قرار بگیرد و بدون شکست های ابتدایی، آبدیده و باتجربه شده باشد. در انتها اگر موفق شوید؛ از دوران دشوار کنونی با افتخار یاد خواهید کرد.
۵- خودتان باشید، هیچ کس با تقلید خام از دیگران به جایی نرسیده
شمار کسانی که در یک زمینه از دانش یا کسب و کار م یخواهند تبدیل به یک مثلا گوگل دوم، سایت پربازدید ایکس دوم و غیره شوند، زیاد است. آنها سعی م یکنند با خواندن کتا بهای زیادی در مورد اشخاص مؤثر و آن کسب و کار و تبعیت مو به مو از آنها، راز موفقیت آنها را کشف کنند. اما جالب است بدانید که از دل همای شهای موفقیت و بساط «منتور » بازی و کتا بهای رنگارنگ، آد مهای موفق کمی بیرون می آیند. نم یگویم که پیروی از الگوها و تجربه ها اشتباه است، اما خیلی وق تها ما استعدادها و گوهرهای درونی داریم که که نسبت به آنها ب یتفاوت هستیم. ما آنها را پرورش نم یدهیم و در عوض مدام به دنبال روتی نها می افتیم و آخرش آدم متوسطی م یشویم. در صورتی که شمار قابل توجهی ما استعدادهایی داریم که م یتوانند ما را به آد مهای یکتا تبدیل کنند.
۶- سلامت را در اولویت قرار بدهید
شما فقط در صورتی م یتوانید جاده موفقیت را طی کنید که سلامت بدنی و ذهنی خود را سا لها و ده هها جفظ کنید. اگر شما سلامت روانی و بدنی مناسبی نداشته باشید، در رقاب تهای فرساینده کم می آورید و رفته رفته خلاقی تهایتان هم نقصان پیدا م یکنند. بله! م یشود چند ماهی به سلامتی توجهی نکرد. کار چند سال را در چند ماه انجام داد و تن و ذهن را فرسود، اما بعد از آن چه؟ شما ناخواسته بعد از این مدت وارد یک مسیر نزولی م یشوید که شاید درآمدن از آن ساده هم نباشد. چیزهایی مانند «بلاک نویسندگی »، افسردگ یها، اضطرا بها، بیمار یهای متابولیک و قلبی از دل همین دور ههای ب یمنطق ب یتوجهی به سلامت بیرون می آیند.
۷- نظم و دیسیپلین و پشتکار داشته باشید
همیشه در آغاز سال نو، وقتی همه چیز نو م یشود ما برنامه هایی در ذهن برای سال بعد می ریزیم، اما کمی که میگذرد به همه آن برنامه ها بیتوجهی میکنیم. برنام ههای «شدنی » و گام به گام و همراه با «زنگهای تفریح » برای خود بریزید. توانایی خود را زیاد دست بالا نگیرید. از برون سپاری به صورت منطقی استفاده کنید. مهارت های کلیدی جدید یاد بگیرید، بازارهای نوظهور را بشناسید و به موقع به هدف بزنید.
از امروز شروع کنید!