مهناز حسینی
اين روزها همه ما به دليل ویروس COVID-19 به نوعی تحت استرس بوده ایم. این ویروس به طریق سخت و ناراحت کننده ای به ما نشان دادکه ماتوانایی این را داریم که کمتر وقت هدر بدهیم ،کمتر رانندگی کنیم ،کمتر هزینه کنیم و کمتر به تجملات غیر ضروری اهمیت بدهیم تا زمان بیشتری را با عزیزانمان صرف کنیم . به ما یادآوری کرد که در جهان افرادی هستند که به ما اهمیت میدهند و جان و سلامتی انسان ها برایشان مهم است. زنی در اواخر دهه هشتاد سالگی اش که همه او را مامان پوری صدا میکنند بیش از ۵۰ ماسک N 95 درست کرد تا عشق و حمايت خود را به پرسنل بخش بهداشت درمان نشان دهد. او اين ماسك ها را درست كرده و تمايل دارد باز هم از اين ماسك ها برای هر كسی كه نياز دارد درست كند.
ویروس کرونا جان بسیاری را گرفت اما قادر به از بین بردن و نابودی بشریت و عشق و زندگی نشد. تاریخ توسط این عزیزان و این لحظات ثبت شده و ساخته شده است. در مصاحبه ی کوتاهی که با فرشته، عروس مامان پوری داشتیم، فرشته تعریف میکرد که مامان پوری در اوایل شروع این ویروس با اشتیاق دست به کار درست کردن ماسک برای جامعه ی بهایی ها شد.
وقتی شِری دوست فرشته با او برای درست کردن ماسک برای بیمارستان شان Methodist Richardson Medical Center تماس میگیرد، فرشته با کمال میل پیشنهاد شری را برای آوردن پارچه مخصوص از بیمارستان و تهیه ی ماسک میپذیرد. شری پارچه های مخصوص HALYARD H600 بیمارستان را همراه با مقداری سیم برای فرشته میبرد. بیژن، همسر فرشته شروع به بریدن الگوی ماسک ها و بریدن پارچه میکند و مامان پوری و فرشته مسئول دوختن پارچه های بریده شده میشوند.
فرشته میگوید پارچه های مخصوصی که برای تهیه این ماسک ها استفاده میشد مخصوص و گران بود و می بایست در حجم زیاد خریداری می شد. بیژن در تماس با همکارنش و تهیه ی کمک مالی رییس اش و درل و استیو توانست یک بسته ی بزرگ ۲۴ تایی از این پارچه ها و سیم تهیه کند. حجم کار زیاد شده بود و در اواسط کار احسان (پسر عمه بیژن) به کمک آن ها رفت. حالا او مسئول برش پارچه بود و با مهارت بسیار بالایی توانست از پارچه ها نهایت استفاده را بکند. روزی یک بار و یا دو روزی یک بار ۵۰ پارچه آماده ی دوختن را به منزل فرشته می برد.
مامان پوری و فرشته همچنان مسئول دوختن پارچه ها بودند. ماسک های آماده شده را هر سه چهار روز به بیمارستانی که شِری در آنجا کار میکند میبردند و در آنجا ماسک ها را استرلیزه و تست میکردند. فرشته می گوید تمام ماسک ها تستشان را پاس کردند و پس از استرلیزه شدن در اختیار کادر درمان قرار گرفتند. وقتی از احساس و تجربه ی فرشته پرسیدم، گفت: هم هی ما از کاری که می کردیم خوشحال بودیم و بیشتر از همه مامان پوری. احسان با خورده پارچه ها ماسک سرهم کرده بود که اسم اش را ماسک چهل تیکه گذاشته بود و قرار شد آن را برای یادگاری از این همکاری گروهی مان در این قرنطینه ی اجباری نگه داریم.
مجله ی شهروند دالاس از همین جا بار دیگر از انسانیت، محبت و همکاری و حمایت این عزیزان در این شرایط قرنطینه ی جهانی کمال تشکر و قدردانی را دارد.