شنبه, 10 می, 2025
تماس با ما
درباره ما
تقویم ایرانی...

Shahrvand Dallas
Advertisement
بی نتیجه
همه نتایج جستجو
  • خانه
  • اخبار و گزارش
    • اخبار و گزارش
    • تجارت و کسب و کار
    • تکنولوژی
    • جهان
    • سیاست
    • علم
    • آمریکا
  • مقالات
  • ودیو
  • فرهنگ
    • فرهنگ
    • داستان
    • ادبیات
    • شعر
    • طنز
    • فیلم
    • موسیقی
    • نقاشی
    • هنر
  • گوناگون
  • رویدادها
  • تماس و اشتراک
    • تماس و اشتراک ایمیل
    • درباره شهروند
    • آرشیو مطالب
  • نیازمندیها
  • آگهی ها
بی نتیجه
همه نتایج جستجو
  • خانه
  • اخبار و گزارش
    • اخبار و گزارش
    • تجارت و کسب و کار
    • تکنولوژی
    • جهان
    • سیاست
    • علم
    • آمریکا
  • مقالات
  • ودیو
  • فرهنگ
    • فرهنگ
    • داستان
    • ادبیات
    • شعر
    • طنز
    • فیلم
    • موسیقی
    • نقاشی
    • هنر
  • گوناگون
  • رویدادها
  • تماس و اشتراک
    • تماس و اشتراک ایمیل
    • درباره شهروند
    • آرشیو مطالب
  • نیازمندیها
  • آگهی ها
Shahrvand Dallas
Shahrvand Dallas
بی نتیجه
همه نتایج جستجو

به اندازه یک پاکت سیگار- داستانی از علی شباب

پنج‌شنبه, 26 سپتامبر, 2019
در داستان, فرهنگ

به اندازه یک پاکت سیگار

آنشب که سیمین از شیفت شب به خانه‌ رسید می‌خواست حرف بزند. دیروقت بود، من داشتم ماهواره می‌دیدم. کانال بی‌بی‌سی فیلم پلیسی جنایی خفنی گذاشته بود. بر اساس یکی از داستان‌های آگاتا کریستی. حسابی رفته بودم توی بحر فیلم که کلی ماجرای حل‌نشده داشت. درحالی که مانتویش را می‌کند، سیمین خودش را انداخت روی کاناپه و پاهایش را دراز کرد طرف من که گوشه‌ی مبل لم داده بودم. یک دفعه گفت:

«علی‌جون شده تا حالا بخوای یه آدم غریبه رو ؛ یعنی کسی که که نمی‌شناسی بگیری سفت  بغل کنی؟»

گفتم اگه خیلی جذاب و تودلبرو باشه شاید.

«لوس نشه علی! منظورم از روی هوا و هوس نیست.»

حواسم از ماجرای فیلم پرت شده بود و نفهمیدم یکی از مظنون‌های اصلی به قتل کونتس چطور تبرئه شد. از حرف‌های کارآگاه این‌طور پیدا بود. سیمین با دلخوری نگاهم کرد و پاهایش را دراز کرد روی پای من.  بهتر بود کاری که دوست داشت انجام می‌دادم و پاهایش را آنطور که دوست داشت مشت‌ومال می‌دادم.

سیمین قوزک باریکش را کش و قوس داد وگفت: «مثل اونوقت‌ها که هر روز با یه جور کلاه اجق‌وجق می‌اومدی مغازه. گاهی فقط نوشابه می‌گرفتی یا یه بسته پاستیل میوه‌ای. می‌خواستم بگیرم…» بعد حرفش را خورد.

 

سیمین در سوپر محله ما کار می‌کند، صندوق‌دار است. از همان مغازه با هم آشنا شدیم. چند ماهی می‌شد که او را پای صندوق می‌دیدم و لابد او نیز چند ماهی مرا با خرید‌هایی که می‌کردم سبک‌سنگین می‌کرد. کنسرو ماهی‌تون، انواع کورن‌فلکس، خیارشور، نوشابه، آبجو، پنیر، ظروف یکبار مصرف وگاهی‌وقت‌ها پاستیل میوه‌ای. لابد پیش‌فرض‌هایی درباره من و زندگی من با خرید‌هایی که می‌کردم داشت. من فقط محو انگشتان ظریف و کشیده‌اش بودم که خرید‌ها را سریع ثبت می‌کرد. تا اینکه یک روز که چهار‌تا قوطی کنسرو خورشتی برداشته بودم گفت غذای آماده‌ی شیشه‌ای بهتر و تازه‌تره. و روز بعدش با هم توی خیابان ویلا شیرینی دانمارکی خوردیم و من برای صبحانه‌مان از سر کوچه‌ پیراشکی پنیر گرفتم.

فیلم همین‌طور پخش می‌شد. کارآگاه با آن بارانی درازش به عجله از راهروی باریک قطار کسی را دنبال می‌کرد. با اینکه چشمم به تلویزیون بود داستان فیلم از دستم در رفت.

«امروز یه خانمی اومده بود سیگار بخره، همین یه ساعت پیش. دست کرد تو کیفش دید پول همراهش نیست یا اصلا کیف پولش را جا گذاشته چه می‌دونم.»

«ببین کار مردم به کجا کشیده!»

«نه، خانوم تر و تمیزی بود، اصلا این‌جوری نبود. می‌خواست سیگار بخره. طفلی خجالت کشید.»

«یه مشتری دیگه پشت پیشخون، یه آقای جاافتاده تو صف بود.»

حواسم رفت برای یک لحظه برگشت به فیلم، سیمین پاشنه پاهایش را کوبید روی پاهایم که حواست به من باشد. پاهای ظریفش را با مشت چلاندم. در همان جوراب نرمِ طبی که سرِ کار پا می‌کند، انگشتانش مثل گربه‌ای که تیره‌اش را نرمش بدهد کش‌وقوس آمد. آهی کشید:

«از اون سیگار‌های اسسی طلایی برداشته بود. مرده خودش اومد جلو. یه ده‌تومنی انداخت پولش را حساب کرد.»

این حرف او مرا به هوس سیگار انداخت. دو سال و دوماه می‌شود سیگار را ترک کرده‌ام. تقریبا هم‌زمان آشنایی با سیمین و قبل از آنکه سیما را ترک کنم. لاکردار هروقت فکر می‌کنی هوا و هوس‌اش از سرت پاک و محو شده و حفره‌های سینه‌ات را کاملا دودزدایی کردی، بوی معطرِ توتون به دماغت می‌خورد و از این رو به آن رو می‌شوی. سیمین پنجه‌ی پاهایش را کش‌وقوس داد و با هردوپا به من فشار آورد.

 

«خانومه نمی‌دونست چکار کنه. از طرفی می‌دونست نباید این را بپذیره.»

گفتم خب این خانم چه ریختی بود. سیمین باز پاهایش را کوبید و گفت:

«اه! به ریختش چیکار داری؟ گفتم که سر و وضع درست‌وحسابی داشت.»

«نه خیلی جوون نبود، حول‌وحوش 35 سال. اصلا چه فرقی می‌کنه؟»

کمی پنجه‌ی پایش را از روی جوراب مالیدم.  مثل گربه‌‌ای که مست نوازش شود پاهای خسته‌اش را تسلیم دست درشت و سنگین من کرده بود. دیگر کنجکاوی‌ام جلب شده بود، گفتم:

«اون آقاهه چه ریختی بود؟»

«ظاهرش تمیز و مرتب بود، از اون پولیورهای یقه‌اسکی سوسمار‌نشان تنش بود. از همونا که تو فروشگاه اون‌روز دیدیم، یادته گفتم بهت میاد؟»

سیمین اضافه کرد: «جاافتاده بود خب. یکم با همدیگه تعارف کردن، من داشتم کارتون سیگار را از تو قفسه درمی‌آوردم. همه حرفاشون رو نشنیدم.»

 

من به آن زن فکر می‌کردم که نخ دور پاکت سیگار را می‌کَند و گوشه‌ی پاکت را پاره می‌کرد. نصف کیفِ سیگار کشیدن توی همین مراسم است. اینکه پاکت پُر سیگار را با پشت شَست بتکانی تا یک نخ سیگار بیرون بکشی.

سیمین گفت: «خانم شیکی بود، شاید اصلا سیگاری نبود.»

گفتم: «حالا بگذریم از این که سیگار دود‌کردن برای سلامتی مضر است، اون جنتلمن هم که میگی خواسته افه بیاد. تازه از کجا معلوم مرتیکه راه می‌افته تو مغازه‌ها چشم‌چرونی!»

سیمین از حرفم خوشش نیامد و چند لحظه ساکت ماند. سپس جفت پایش را از زانو جمع کرد، نشست وگفت:

«ولی با این کارش روز اون خانم رو ساخت. مثل اون‌بار که من تو کیسه‌خرید تو یه بسته پاستیل میوه‌ای انداختم، از اونا که دیده بودم بعضا می‌خری.»

نویسنده: علی شباب،  مرداد ۱۳۹۸

برچسب: داستان
ارسالاشتراکاشتراک
Shahrvand Magazine

نوشتار های مشابه

«شاخ  »، داستانی از  مادح نظری
داستان

«شاخ »، داستانی از  مادح نظری

سه‌شنبه, 5 مارس, 2024
17
«شاخ  »، داستانی از  مادح نظری
داستان

«آیه‌ها »، داستانی از  انوشه رحیمی

یکشنبه, 3 مارس, 2024
9
داستان

«ماه طلا »، داستان کودکان، سولماز سلیمان‌زاده

پنج‌شنبه, 29 فوریه, 2024
52
داستان

«عدد π»، داستانی از آریو فرخ پژوه

پنج‌شنبه, 29 فوریه, 2024
7
«ترافیک بعدازظهر»، داستانی از مهنوش ریاحی
داستان

«ترافیک بعدازظهر»، داستانی از مهنوش ریاحی

شنبه, 24 فوریه, 2024
36
«توی پستو»، داستانی از آذر نوری
داستان

«توی پستو»، داستانی از آذر نوری

شنبه, 6 ژانویه, 2024
75
بارگیری بیشتر
مطلب بعدی

دیوار-داستانی از سامانتا بهادری

برچسب‌ها

America (5) coronavirus (21) covid-19 (19) Law (17) video (13) آمریکا (10) آژانس (4) آگهی ویژه (9) اتحادیه‌ی اروپا (6) اعتراض (26) اعصاب و روان (5) اقتصاد (8) انقلاب (5) ایران (63) بیماری (9) جامعه (5) جمهوری اسلامی (7) جنگ (4) جهان (4) حقوق بشر (11) حقوق زنان (7) داستان (51) دفتر حقوقی (4) دکتر (5) رستوران (5) زن (5) زن-زندگی-آزادی (13) زنان (7) زندانیان (6) سرمایه‌داری (4) سلاح هسته ای (6) سلامتی (18) سیاست (50) شعر (11) قانون (14) مالیات (5) مبارزه (4) مشاور املاک (11) موسیقی (4) نقاشی (5) هنر (5) ویدیو (14) ویروس (12) کرونا (19) یوگا (4)
  • روند بازدید مطالب
  • Comments
  • جدیدترین مطالب
ممنوعالخروجی خانواده همسر علی کریمی در ایران؛ افشای اسناد محرمانه اطلاعات سپاه

ممنوعالخروجی خانواده همسر علی کریمی در ایران؛ افشای اسناد محرمانه اطلاعات سپاه

چهارشنبه, 17 می, 2023

سوپرمارکت و رستوران شهرزاد

پنج‌شنبه, 10 فوریه, 2022
شورتک‌ها  – داستانی از مریم صدیق

شورتک‌ها  – داستانی از مریم صدیق

یکشنبه, 30 جولای, 2023

دکتر فریبا پژوهی،‌ متخصص زنان و زایمان

پنج‌شنبه, 10 فوریه, 2022

به اندازه یک پاکت سیگار- داستانی از علی شباب

دیوار-داستانی از سامانتا بهادری

نغمه نی – شعری ازمحمد بحرانی

اشعاری ازسهیلا بحرانی شریف

ناتو بزرگترین رزمایش خود از زمان جنگ سرد را با ۹۰ هزار سرباز برگزار می کند

ناتو بزرگترین رزمایش خود از زمان جنگ سرد را با ۹۰ هزار سرباز برگزار می کند

پنج‌شنبه, 4 آوریل, 2024
«شاخ  »، داستانی از  مادح نظری

«شاخ »، داستانی از  مادح نظری

سه‌شنبه, 5 مارس, 2024
«شاخ  »، داستانی از  مادح نظری

«آیه‌ها »، داستانی از  انوشه رحیمی

یکشنبه, 3 مارس, 2024

«ماه طلا »، داستان کودکان، سولماز سلیمان‌زاده

پنج‌شنبه, 29 فوریه, 2024

به ما بپیوندید

برای دریافت اخبار و اطلاعات، میتوانید بسادگی در زیرعضو لیست ایمیلی ما بشوید. اگر مایل به لغو اشتراک هستید، گزینه لغو اشتراک را انتخاب کنید

لیست نوشتارهای اخیر

ناتو بزرگترین رزمایش خود از زمان جنگ سرد را با ۹۰ هزار سرباز برگزار می کند

«شاخ »، داستانی از  مادح نظری

«آیه‌ها »، داستانی از  انوشه رحیمی

«ماه طلا »، داستان کودکان، سولماز سلیمان‌زاده

«عدد π»، داستانی از آریو فرخ پژوه

سوئد: یک شهروند ایرانی-سوئدی بالای ۶۰ سال در ایران بازداشت شده است

اوپک: نفت ایران در سال ۲۰۲۳ با ۱۷ درصد افت قیمت فروخته شد

«ترافیک بعدازظهر»، داستانی از مهنوش ریاحی

نشریه شماره ۱۱۷۰ شهروند منتشر شد.

«توی پستو»، داستانی از آذر نوری

جزیره‌ی سرگردانی، نوشته ژیلا واله

چگونه خدا مُرد، داستانی از شهناز البرزى

مورچه و شهاب سنگ

گلپا خواننده سرشناس ایران درگذشت

عرق  – داستانی از مادح نظری

دست‌های بچه‌های کثیف – مترجم: زهره واعظیان

مرگ یک کلیمی ایرانی در زندان اوین؛ میلر: او شهروند آمریکا نبود.

سیزده زندانی سیاسی منتقل شده به زندان قزلحصار، «تماس و ملاقات ممنوع» شدند

قوه قضائیه تبرئه نیلوفر حامدی و الهه محمدی از اتهام همکاری با «دولت متخاصم» را تکذیب کرد

بیش از حد به خودتان شک میکنید؟ دو ترفند ساده برای خلاص شدن از شک و تردید به خود

Shahrvand Dallas

جستجوی مطالب سایت

بی نتیجه
همه نتایج جستجو

آرشیو مطالب

ما را در فضای مجازی دنبال کنید

مرور مطالب بر اساس دسته بندی

  • آگهی
  • آمریکا
  • اخبار و گزارش
  • ادبیات
  • تجارت و کسب و کار
  • تکنولوژی
  • جهان
  • داستان
  • سرگرمی
  • سفر
  • سلامتی
  • سیاست
  • شعر
  • علم
  • غذا
  • فرهنگ
  • فیلم
  • گوناگون
  • مقالات
  • موسیقی
  • نشریه شهروند
  • نقاشی
  • هنر
  • ودیو
  • ورزش

به ما بپیوندید

برای دریافت اخبار و اطلاعات، میتوانید بسادگی در زیرعضو لیست ایمیلی ما بشوید. اگر مایل به لغو اشتراک هستید، گزینه لغو اشتراک را انتخاب کنید

برچسبهای اخیر

America (5) coronavirus (21) covid-19 (19) Law (17) video (13) آمریکا (10) آژانس (4) آگهی ویژه (9) اتحادیه‌ی اروپا (6) اعتراض (26) اعصاب و روان (5) اقتصاد (8) انقلاب (5) ایران (63) بیماری (9) جامعه (5) جمهوری اسلامی (7) جنگ (4) جهان (4) حقوق بشر (11) حقوق زنان (7) داستان (51) دفتر حقوقی (4) دکتر (5) رستوران (5) زن (5) زن-زندگی-آزادی (13) زنان (7) زندانیان (6) سرمایه‌داری (4) سلاح هسته ای (6) سلامتی (18) سیاست (50) شعر (11) قانون (14) مالیات (5) مبارزه (4) مشاور املاک (11) موسیقی (4) نقاشی (5) هنر (5) ویدیو (14) ویروس (12) کرونا (19) یوگا (4)
  • خانه
  • اخبار و گزارش
  • مقالات
  • ودیو
  • فرهنگ
  • گوناگون
  • رویدادها
  • تماس و اشتراک
  • نیازمندیها
  • آگهی ها

© 2019 مجله شهروند دالاس

بی نتیجه
همه نتایج جستجو
  • خانه
  • اخبار و گزارش
    • اخبار و گزارش
    • تجارت و کسب و کار
    • تکنولوژی
    • جهان
    • سیاست
    • علم
    • آمریکا
  • مقالات
  • ودیو
  • فرهنگ
    • فرهنگ
    • داستان
    • ادبیات
    • شعر
    • طنز
    • فیلم
    • موسیقی
    • نقاشی
    • هنر
  • گوناگون
  • رویدادها
  • تماس و اشتراک
    • تماس و اشتراک ایمیل
    • درباره شهروند
    • آرشیو مطالب
  • نیازمندیها
  • آگهی ها

© 2019 مجله شهروند دالاس