آمار نیکوکاری و احوال مهربانی در ایران -علیرضا اشراقی
تا روز بیستم فروردین امسال نزدیک به ۴۳ درصد ایرانیها به اظهار خودشان به هموطنان سیلزدهشان کمک کرده بودند. این نتایج نظرسنجیای است که ایسپا در سراسر کشور انجام داد. بیش از ۱۷ درصد از کسانی که هنوز کاری نکرده بودند هم گفتند که طی روزهای آینده کمک خواهند کرد. این ارقام مایهی مباهات و افتخار است یا اسباب شرمساری و نگرانی؟ اصولاً ایرانیها کجای جغرافیای سخاوت و اعانت ایستادهاند؟ آیا تغییری در رفتار خیرخواهانهی مردم رخ داده است؟
روایت تقریباً یکدست در رسانههای دولتی و غیردولتی ایران چنین است که مردم یکبار دیگر نشان دادند هنگام بلا هوای هم را دارند. اما برخی هم به نیمهی خالی لیوان اشاره کردند که ۵۷ درصد از مردم را نشان میداد که هنوز کمکی نکرده بودند. از این رقم نتیجه گرفته شد که «جامعهی گسیختهی ایران را حتی سیل هم همبسته نمیکند.»
خوب بود چنین نظرسنجیای در فواصل مرتب ادامه مییافت. در آن صورت، احتمالاً برای اولین بار در ایران، میتوانستیم تصوری از روند خیزش عمومی برای کمکرسانی و فراز و نشیبهایش پس از فاجعهی طبیعی پیدا، و حوادث آینده را نیز با آن مقایسه کنیم. هلال احمر ایران مدعی است که رقم کل کمکهای نقدی مردم به این سازمان برای یاری به سیلزدگان بیسابقه است و رکورد قبلی در زمان زلزلهی کرمانشاه را جابجا کرده است. اما نمیدانیم آیا تعداد کسانی که کمک کردهاند بیشتر شده یا مبلغی که واریز کردهاند. همچنین نمیدانیم آیا سهمی که هلال احمر از سبد کمکهای مردمی دریافت میکند در رقابت با دیگر نهادهای رسمی، خیریههای مذهبی، سازمانهای مردمنهاد و نیز چهرههای مشهور تغییر چشمگیری داشته است یا نه.
هیچ رقم مبنایی نه در جهان و نه در ایران وجود ندارد که بتوان مشارکت ۴۳ درصد ایرانیها را برای کمک به بلازدگان با آن مقایسه کرد. البته نمونههای موردی هست، مثلاً تقریباً ۵۰ درصد آمریکاییها اظهار کردند که برای امدادرسانی پس از توفند کاترینا کمک نقدی کردهاند. توفند کاترینا یکی از مهیبترین و مخربترین فاجعههای طبیعی در دوران معاصر آمریکا به شمار میرود و بیشترین حجم کمکهای نقدی هم برای آن جمع شد. در نمونهای دیگر، ۷۷درصد ژاپنیهای بالای ۱۵ سال در خلال یک سال پس از وقوع فاجعههای توهوکو اعانه دادند. چنین رقم مشارکتی در تاریخ ژاپن استثناییست و البته در واکنش به یک مصیبت استثنایی ایجاد شد که ناشی از سه بلای همزمان زلزله، سونامی و انفجار هستهای بود.
ایسپا در خبر نظرسنجیاش نکات بسیار مهمی را از قلم میاندازد. مثلاً معلوم نیست جامعهی آماریاش نمونهی چه جمعیتیست؛ همهی ۸۱ میلیون و اندی جمعیت کشور، یا جمعیتی که سیلزده نیست؟ همهی گروههای سنی، یا گروههایی که اختیار مالی کمک کردن دارند؟ اما ۴۳ درصد -که لابد تا کنون بیشتر هم شده است – رقم چشمگیریست، حتی اگر کوچکترین مخرج جمعیتی را برایش درنظر بگیریم. فراموش نکنیم که این میزان از مشارکت در بازهی زمانی تعطیلات نوروزی رخ داده و در خلال یکی از بدترین و سختترین دورههای اقتصادی برای مردم. این رقم مایهی دلگرمی است، نه اسباب نگرانی.
در یک دههی گذشته گفتمان آسیبانگارانهی ایران به طرز وسواسگونهای درگیر بحث فروپاشی اجتماعی بوده است. روشنفکران از بحران اعتماد اجتماعی سخن میگویند، از استهلاک همبستگی اجتماعی و این که «افراد هیچ تعلق خاطری نسبت به دیگران حس نمیکنند» و حتی هشدار میدهند که «تنها چیزی که چفت و بست جامعهی ما را به هم نگه میدارد قدرت دولت است» و اگر نباشد مردم همدیگر را میبلعند. در اذهان عمومی هم تلقی و احساس زوال اجتماعی به مراتب پررنگتر شده؛ و بالاخره همین که چنین تصوری وجود دارد میتواند به تصدیق آن هم بینجامد.
میزان بروز رفتارهای دگردوستانه و نیکوکارانه یکی از قراینی است که میتوان برای سنجش میزان همبستگی اجتماعی و کیفیت علقههای مدنی در نظر گرفت.
هنوز هیچ اجماعی سر تعریف همبستگی اجتماعی، و این که چه مؤلفههایی دارد و چطور میشود ارزیابیاش کرد وجود ندارد. در عوض سر یک چیز تقریباً توافق هست: این که میزان بروز رفتارهای دگردوستانه و نیکوکارانه یکی از قراینی است که میتوان برای سنجش میزان همبستگی اجتماعی و کیفیت علقههای مدنی در نظر گرفت. رفتار خیرخواهانه و جامعهمحور نشاندهندهی دغدغهی افراد نسبت به سرنوشت همنوعانشان است، این که به مسائل باهمستانشان اعتنا میکنند و از تلاشهای دیگران برای بهتر کردن اوضاع حمایت میکنند. کمک کردن معمولاً از نگرشی خوشبینانه به سرشت بشری نشئت میگیرد. کسانی که به اعضای باهمستانشان بدگماناند و آنها را خودخواه و بخیل میپندارند کمتر برای کمک کردن قدم پیش میگذارند. مشارکت در رفتار خیرخواهانه حدی از اعتماد را هم نشان میدهد: اعتماد به این که در این کار تنها نیستند و دیگران هم به سهم خود مشارکت خواهند کرد؛ اعتماد به این که کمکشان هدر نخواهد رفت و جای درستی خرج خواهد شد.
مؤسسهی گالوپ در بخشی از پیمایش جهانی که هر سال انجام میدهد سه سؤال را از شهروندان کشورهای مختلف جهان میپرسد: این که در یک ماه گذشته، آیا مبلغی به عنوان کمک و خیریه اهدا کردهاند، آیا داوطلبانه و بدون دستمزد وقتشان را در اختیار یک سازمان قرار دادهاند، و آیا به غریبه یا کسی که نمیشناختهاند یاری رساندهاند؟ گالوپ درصد کسانی را که در پیمایش به هر یکی از این پرسشها پاسخ مثبت میدهند محاسبه میکند و بعد کشورها را بر مبنای شاخص مشغولیت مدنی رتبهبندی میکند.
نامی که گالوپ برای این شاخص در نظر گرفته گمراهکننده است. درصد مشارکت افراد یک جامعه در کار خیرخواهانه چیزی دربارهی عمق و کیفیت مشغولیت مدنیشان نمیگوید؛ مثلاً این که چه سهمی از بودجهی خانوار را صرف کمک نقدی میکنند و یا چه مقدار از وقتشان را صرف کار داوطلبانه میکنند. علاوه بر این، مشغولیت و درگیر شدن در امور مدنی میتواند شامل موارد جدیتری از قبیل عضویت در نهادهای مردمنهاد، حضور فعال در تصمیمگیریهای محلی، مداخله در سیاستگذاریها و ترویجگری هم بشود. بنیاد کمکهای خیریه عنوان بهتری برگزیده و دقیقاً از همین آمار پیمایش گالوپ برای محاسبهی شاخص اهدا (یا نیکوکاری) در جهان استفاده میکند.
رتبهی اهدای ایران در آخرین گزارش گالوپ و بنیاد کمکهای خیریه – که نتایج پیمایش سال ۲۰۱۷ را منعکس میکند – در میان ۱۴۶ کشور جهان ۲۹ است. رتبهی جهانی کشورها بر اساس اتفاقاتی که هر سال برایشان افتاده بالا و پایین زیاد دارد و ایران هم مستثنی نیست. (به عنوان مثال در پیمایش سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۵ به ترتیب رتبهی ۱۲ و ۱۷ را در جهان داشت و در پیمایش سال ۲۰۱۴ رتبهی ۴۵ را.) برای این که درک بهتری از وضعیت و تحولات رفتار خیرخواهانه در جامعه داشته باشیم میتوانیم نتایج هر پرسش را به تفکیک در خلال سالهای مختلف با هم مقایسه کنیم.
دادههای این سه پرسش برای ایران از سال ۲۰۰۷ (به استثنای سالهای ۲۰۰۹، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲) موجود است و نتایج سال ۲۰۱۸ هم به تازگی منتشر شده است. در سه نموداری که در ادامهی این مطلب آمده است این دادهها به تصویر کشیده شدهاند. نمودارها میتوانند چشماندازی کلی از روند مشارکت عمومی ایرانیها در رفتار خیرخواهانه در طی ۱۲ سال گذشته به ما ارایه کند. وضعیت ایران در هر سال با میانگین جهانی، میانگین منطقهای (یعنی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا)، میانگین کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی (که توسعهیافتگی جامعهی مدنی آنها سرآمد زبان است) و همچنین کشورهای عضو سهتا یا سازمان همکاری و توسعهی اقتصادی (که مشهور به باشگاه پولدارهای دنیاست) مقایسه شده است.
نمودار نخست، درصد افرادی را نشان میدهد که در پاسخ به نظرسنجی اظهار کردهاند در یک ماه گذشته به کسی که نمیشناختهاند یاری رساندهاند. کمک به غریبه یکی از ابتداییترین رفتارهای جامعهمحور به شمار میرود و البته درجهها و کیفیتهای مختلفی دارد: این که به رهگذری در خیابان گوشزد کنیم چیزی از جیبش افتاده، این که صندلیمان را در مترو به سالمندی تقدیم کنیم، یا این که به دفاع از کسی که در خیابان مورد خشونت قرار گرفته وارد شویم. بهطور میانگین بیش از ۵۵ درصد پاسخدهندگان ایرانی از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸ مدعی بودهاند که چنین رفتاری از آنها لااقل در یک ماه گذشته سر زده است.
نمودار۱. درصد افرادی که اظهار کردهاند در یک ماه گذشته به غریبهای کمک کردهاند.
نمودار دوم، درصد افرادی را نشان میدهد که در پاسخ به نظرسنجی اظهار کردهاند در یک ماه گذشته مبلغی به عنوان اعانه و خیریه اهدا کردهاند. در خلال ۱۲ سال گذشته به طور میانگین ۴۶ درصد افراد جامعه مدعی هستند که کمک نقدی کردهاند. این میانگین برای جوامع اروپای غربی و آمریکای شمالی ۵۷ درصد است. طبیعتاً میشود انتظار داشت اگر زمان نظرسنجی مصادف یا متعاقب یک فاجعه باشد درصد مشارکت بالا برود. اما اتفاقاً اوضاع ایران در زمانهایی که نظرسنجی در هر سال انجام شده عادی بوده و برای همین میتوان منصفانه فرض کرد که نشاندهندهی رفتار معمول جامعه است. دادهها البته چیزی دربارهی این نمیگویند که میزان کمکها چقدر بوده، با چه انگیزهای انجام شده و به جیب چه نهادهایی رفته است. احتمالاً بخش قابل توجهی از کمکها در قالب صدقات مذهبی و از طریق نهادهای مذهبی بوده است. اما این رفتار مختص ایران نیست. مذهب در کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی همچنان یکی از اصلیترین محملهای رفتار خیرخواهانه است. جوامع با فرهنگ بودایی نظیر تایلند و میانمار هم با این که به مراتب فقیرترند اما در صدر رتبهبندی جای دارند. رابطهی قطعی مستقیمی میان بخشش نقدی و میزان ثروت و شکوفایی اقتصادی وجود ندارد. برخی از کشورها با درآمد سرانهی بالا نظیر انگلیس، هلند و ایسلند در صدر قرار دارند، و برخی کشورها نظیر چین و ترکیه و حتی ژاپن هم در قعر رتبهبندی هستند. ایران در نظرسنجی گالوپ از سال ۲۰۱۱ همواره جزو ۳۰ کشور نخست جهان قرار داشته است و در سال ۲۰۱۸ هم – با وجود افت چشمگیر درصد افراد – رتبهی ۳۱ را در جهان دارد.
نمودار ۲؛ درصد افرادی که اظهار کردهاند در یک ماه گذشته کمک نقدی اهدا کردهاند.
نمودار سوم، درصد افرادی را نشان میدهد که در پاسخ به نظرسنجی اظهار کردهاند در یک ماه گذشته بخشی از وقتشان را داوطلبانه صرف یک نهاد یا سازمان کردهاند. پرسش گالوپ قصد دارد مشارکت مردم در قالبهای منتظم کار داوطلبانه را دربرگیرد اما بسیار مبهم است. افراد میتوانند تفسیرهای شخصی و فرهنگی متفاوتی از این که یک سازمان چیست در ذهن داشته باشند: انجمن اولیا و مربیان، هیئت عزاداری محل، باشگاه کوهنوردی یا گروه مردمنهادی که فعالیت محیطزیستی میکند بسته به نظر پاسخدهنده میتوانند سازمان محسوب بشود یا نشود. ممکن است پاسخدهنده وقتش را صرف تمیز کردن محله کرده باشد اما چون سازمانی متولی کار نبوده آن را به حساب نیاورد.
اصولاً مردم در همه جای جهان بیشتر و راحتتر پول بخشش میکنند تا وقت. کار داوطلبانه افراد را به طور مستقیم درگیر امور باهمستانشان میکند و برای همین کیفیت فعالانهتری دارد. کمک نقدی اما به مثابه این است که از دور دستی بر آتش داریم. کار داوطلبانه منجر به ارتباط رو در رو میشود؛ در نتیجه علقههای مدنی محکمتری به بار میآورد و فرصت هماندیشی و تبادل نظر جمعی را بیشتر میکند. بر همین مبناست که رابرت پاتْنَم در کتاب مشهورش استدلال میکند که هر چه مشارکت در کار داوطلبانه کمتر باشد، تعلق خاطر نسبت به وضعیت و سرنوشت حیات مدنی هم ضعیفتر میشود. درصد افرادی که در ایران اظهار داشتهاند زمانی را صرف کار داوطلبانه کردهاند به مراتب کمتر از کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی است. آمار ایران برای سال ۲۰۱۸ نگران کننده است؛ نه تنها پایینترین درصد مشارکت را در ۱۲ سال گذشته نشان میدهد که حالا از میانگین جهانی هم عقب افتاده است.
نمودار ۳؛ درصد افرادی که اظهار کردهاند در یک ماه گذشته داوطلبانه برای کمک به سازمانی وقت صرف کردهاند.
وضعیت ایران در هر سه نمودار نشان میدهد که پس از سال ۲۰۰۸ روند مشارکت در کار خیرخواهانهی معطوف به جامعه افزایش یافته و درصد بیشتری از مردم اظهار کردهاند که یا پول برای اعانه دادهاند، یا وقت برای کار داوطلبانه گذاشتهاند و یا دستی برای کمک به غریبه دراز کردهاند. مشارکت ایرانیها، به جز چند نقطه روی نمودارها، از میانگین جهانی و منطقه بیشتر بوده است. در سال ۲۰۱۸ میزان مشارکت خیرخواهانه – به خصوص به شیوهی صرف پول و وقت -کاهش یافته است. میشود حدس ناپخته زد و این کاهش را به بازگشت تحریمها و اسفناک بودن حیات اقتصادی ربط داد. اما روند مشابهی در دورهی قبلی تحریمها، بجز سال ۲۰۱۵ یعنی دقیقاً پیش از توافق هستهای، دیده نمیشود.
از این دادهها لزوماً نمیتوان برای رد فرضیهی اثباتنشدهی فروپاشی و از همگسیختگی اجتماعی در ایران استفاده کرد. اما میتوان خوشبینانه فرض کرد که در خلال یک دههی گذشته اوضاع بهتر از آنی بوده که تصور میشده است. ممکن است بسیاری از شهروندانی که گلایه میکنند بخشندگی و مهربانی در جامعه کمیاب شده، همزمان خود در کار خیری مشارکت کرده باشند. ممکن است برخی از شهروندان با دست راست از سر کسی کلاه بردارند تا بلکه گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و همزمان دست چپ را به یاری کسی دیگر دراز کنند؛ چنین رویهای ممکن است در قاموس اخلاقی متناقض قلمداد شود اما در عمل رخ میدهد.